سالهاست که بر دیوار پیله ام می کوبم، مگر پژواک ضربه ها مژده پروازم دهند، مگر این گوی بر نیستان بغلتد تا از نی ای آوایی آسمانی بشنوم.



۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

شعر: از تو تنها، نقاشی: شقایق

از تو تنها
از تو تنها هراس نبودنت را میشناسم
از تو تنها زمزمه جیرجیکی مست در دل شب را شنیده ام
از تو تنها دلفینی سرشار از تمسخر زندگی در اعماق اقیانوس را دیدم
از تو تنها رقص قاصدکی که معنی مستی میداد را تجربه کردم
از تو تنها فریادی را می شنوم که آوای مادرم را میجوید

و تو ای هستی گم شده ام تنهایم مگذار

زمستان 85


پی نوشت: دیروز بعد از مدتها قلم مو بدست گرفتم...





۶ نظر:

مهستی محبی گفت...

سلام
مرا به یاد شعری از ژرار دونروال شاعر فرانسوی انداختی که دوست دارم برایت بخوانم:من محزونم ،محروم،پریشانحال
شاهزاده ی اکوتیین که برجش فرو ریخته
تنها ستاره ی من مرده است و ساز پرستارم نقشی از خورشیذ سیاه مالیخولیا دارد
در شب سیاه گور ،تویی که مرا تسلا می بخشی
یوزیلیپ و دریای ایتالیایم را برگردان
گلی را که برای قلبم چنین راحتی بخش است
و آلاچیقی را که شاخه های تاک و گلهای رزش درهم پیچیده اند
من اروسم یا فبوس؟
پیشانیم هنوز از بوسه ی ملکه سرخ است
من خواب غاری را دیده ام،سیرن ها آنجا شنا می کنند
و دوباره ،سرفراز از اخرون عبور کرده ام
در حالیکه دائم با چنگ اورفه کوک می کنم
آه قدیسان و جیغ پریان را

بنفشه افتخاری Banafsheh Eftekhari گفت...

ممنون مهستی عزیز
و بسیار امیدبخش اگر خرده کلمات من چنین شعر زیبایی را برایت تداعی کند.

majid nasrabadi گفت...

درود
نقاشی قشنگیه.
راستی من یکی که دیگه حوصله ام سر اومد از این قولی که برای درباره فلسفه و علم نوشتن دادی ، دیگران رو نمی دونم.
منتظرم

بنفشه افتخاری Banafsheh Eftekhari گفت...

ممنون، البته هدف این وبلاگ پرداختن به علائق ادبی ام بوده...اما چشم، هر چند که فکر کنم جندان به مذاق مخاطبان معدود این وبلاگ خوش نیاد.

مهدي صديقي گفت...

سلام بر دوست هنرمندم
شعرت حسي زيبا وعجيب داشت.
خوب، نقاشي هم كه دوستي با رنگها و طبيعت است . فصل هم فصل طبيعت... پس بيكار ننشين و باز هم سراغ قلم مو كه كناري آرام ايستاده و به دستانت خيره شده برو و طبيعت ذهنت را رنگ آميزي كن.

کاوه سلطانی گفت...

دومین مجموعه شعرم با نام ((چیزها و شاعر، تنها در خانه)) در اواخر اسفندماه ۸۸ توسط نشر ابتکار نو منتشر شد. این مجموعه دربرگیرنده ی شعرهای سالهای ۸۵-۸۷ است. دوازده مورد در ارشاد به مشکل خورد که در نهایت باعث حذف حدود هفت شعر و حدود ۲۵ صفحه از کتاب شد. کتاب ۱۲۸ صفحه و شامل ۶۰ شعر است. ...