سالهاست که بر دیوار پیله ام می کوبم، مگر پژواک ضربه ها مژده پروازم دهند، مگر این گوی بر نیستان بغلتد تا از نی ای آوایی آسمانی بشنوم.



۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

شعر: از تو تنها، نقاشی: شقایق

از تو تنها
از تو تنها هراس نبودنت را میشناسم
از تو تنها زمزمه جیرجیکی مست در دل شب را شنیده ام
از تو تنها دلفینی سرشار از تمسخر زندگی در اعماق اقیانوس را دیدم
از تو تنها رقص قاصدکی که معنی مستی میداد را تجربه کردم
از تو تنها فریادی را می شنوم که آوای مادرم را میجوید

و تو ای هستی گم شده ام تنهایم مگذار

زمستان 85


پی نوشت: دیروز بعد از مدتها قلم مو بدست گرفتم...





۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

تبریک سال نو

سال جدید را به همه دوستان و خوانندگان گرامی پیشاپیش تبریک می گویم وامیوارم... امیدوارم که در پناه ایزد شاد باشید .

پی نوشت: عکس بالا یکی از تابلوهای آبرنگ استاد بسیار عزیزم خانم  سوسن پدرام است که شاید بیش از کس هر دیگری که دیده ام قدرت درک زیبایی ها را داشت و بهار ناخودآگاه خاطره نگاه او به زندگی را در من زنده می کند.