سالهاست که بر دیوار پیله ام می کوبم، مگر پژواک ضربه ها مژده پروازم دهند، مگر این گوی بر نیستان بغلتد تا از نی ای آوایی آسمانی بشنوم.



۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه

هانری کربن و اسلام ایرانی

دیروز در دانشگاه لیون در سمیناری شرکت کردم که به بررسی تفکر هانری کربن در چارچوب آموزه های هگل می پرداخت و در این بین به طور خاص این کلمه اسلام ایرانی، اسلامی که در اشعار فارسی منعکس شده دائم به گوش می خورد. اسلام مترقی و بر محوریت عشق و دوستی و کمال گرایی! چند سال پیش هم شاهد برنامه ای از شبکه 4 سیما بودم که ویژه هانری کربن بود، با حضور اساتیدی مثل دکتر دینانی و دکتر اعوانی... با خودم فکر می کردم که تفاهم و گفتگو بین تمدن ها و تفکر ها به  نتایج عظیم و گرانقدری می انجامد اگر شاخ و شانه کشیدن ها رها وبه جایش دست های دوستی دراز شود. دلم پر از حسرت شد...پر از حسرت!

۴ نظر:

ناشناس گفت...

زندگی پر از شرکت کردن و نکردن است. اما من هم مثل شما بر این باورم که اگر تونلی بین فلسفه هگل و ادیانی که داعیه انساندوستی دارند برقرار شود کاروانی از تاریکی تونل می گذرد و به روشنائی خروج از تونل خواهد رسید. با احترام محمود دهقانی

بنفشه افتخاری Banafsheh Eftekhari گفت...

سلام
ممنون از حضورتون، امیدوارم که صداها به جایی برسه!

نعیمه گفت...

امیدوارم آینده روشن است اگر ما امروز راه را بی فانوس رها نکنیم وتابلوهای هشدار را درست وبا وجدان نصب کنیم

ناشناس گفت...

سلام دوست قدیمی
خالا دیگر وبلاگت بذون فیلترشکن باز نمی شود.ممنون از حضورت.
در مورد تعدد نامها قصد خاصی نبود .فقط چون این ادمها بودند و باید نامی می داشتند.